توسعه سازمانی پلیس، جلد ۱۳۹۰، شماره ۳۶، صفحات ۴۵-۶۰

عنوان فارسی هوش سازمانی: تلاقی سه دیدگاه معرفت شناختی و ارائه ی دیدگاهی جامع
چکیده فارسی مقاله سال هاست که هوش یکی از مسائل مبحث برانگیز در روان شناسی بوده است و به دلیل ابهام و پیچیدگی، مطالعات گسترده ای را در قرن اخیر به خود اختصاص داده است. بسیاری از تحقیقات در این رشته بر تعریف هوش و دسته ای دیگر بر سنجش و اندازه گیری آن در سطح فردی متمرکز بوده است. از آغاز این قرن، چالش هایی مانند جهانی شدن، نیاز روزافزون برای یادگیری بلندمدت و تغییرات سریع و شدید در فناوری های اطلاعات و ارتباطات باعث به وجود آمدن محیطی پیچیده و متغیر برای سازمان ها و کسب وکار شده است. این امر موجب شده تا «هوش»، خارج از رشته ی روان شناسی شناختی و فردی، در زمینه های دیگری از جمله ادبیات توسعه ی سازمان و مدیریت توجه زیادی را به خود جلب کند و مفهوم هوش سازمانی شکل گیرد. با ظهور این مفهوم، تحقیقات بسیاری در جهت تبیین و عملیاتی کردن آن متمرکز شده و این پدیده را از دیدگاه های معرفت شناختی گوناگون بررسی کرده است. هر دیدگاه به روش های متفاوت، به این پدیده ی پیچیده اشاره دارد و هر کدام بخشی از توانایی های آن را آشکار کرده اند. در این مقاله سعی شده است، با توجه به تلاقی این دیدگاه ها، دیدگاهی جامع تر از هوش سازمانی ارائه شود. روش تحقیق در این مقاله مرور مقالات گوناگون در زمینه ی هوش سازمانی، تجزیه و تحلیل هرکدام از دیدگاه های معرفت شناختی درباره ی این مفهوم -شامل دیدگاه شناختی، رفتاری و اجتماعی/ عاطفی- و ارائه ی دیدگاهی جامع است. در این مقاله، پس از تشریح هر یک از دیدگاه های ذکر شده، ابعاد هوش سازمانی از هر دیدگاه در قالب شکل نشان داده شده و سپس از پیوند مؤلفه های این سه دیدگاه، الگویی جامع تر ارائه شده است که همه ی امکانات ذکر شده در سه دیدگاه را شامل می شود. به علاوه نقش تعاملات متقابل بین ساختار سازمانی و عوامل انسانی در سازمان نیز به عنوان عامل تاثیرگذار بر ارتقای این مفهوم تبیین شده است
کلیدواژه‌های فارسی مقاله هوش فردی، هوش سازمانی، دیدگاه شناختی، دیدگاه رفتاری، دیدگاه اجتماعی، عاطفی،

عنوان انگلیسی هوش سازمانی: تلاقی سه دیدگاه معرفت شناختی و ارائه ی دیدگاهی جامع
چکیده انگلیسی مقاله سال هاست که هوش یکی از مسائل مبحث برانگیز در روان شناسی بوده است و به دلیل ابهام و پیچیدگی، مطالعات گسترده ای را در قرن اخیر به خود اختصاص داده است. بسیاری از تحقیقات در این رشته بر تعریف هوش و دسته ای دیگر بر سنجش و اندازه گیری آن در سطح فردی متمرکز بوده است. از آغاز این قرن، چالش هایی مانند جهانی شدن، نیاز روزافزون برای یادگیری بلندمدت و تغییرات سریع و شدید در فناوری های اطلاعات و ارتباطات باعث به وجود آمدن محیطی پیچیده و متغیر برای سازمان ها و کسب وکار شده است. این امر موجب شده تا «هوش»، خارج از رشته ی روان شناسی شناختی و فردی، در زمینه های دیگری از جمله ادبیات توسعه ی سازمان و مدیریت توجه زیادی را به خود جلب کند و مفهوم هوش سازمانی شکل گیرد. با ظهور این مفهوم، تحقیقات بسیاری در جهت تبیین و عملیاتی کردن آن متمرکز شده و این پدیده را از دیدگاه های معرفت شناختی گوناگون بررسی کرده است. هر دیدگاه به روش های متفاوت، به این پدیده ی پیچیده اشاره دارد و هر کدام بخشی از توانایی های آن را آشکار کرده اند. در این مقاله سعی شده است، با توجه به تلاقی این دیدگاه ها، دیدگاهی جامع تر از هوش سازمانی ارائه شود. روش تحقیق در این مقاله مرور مقالات گوناگون در زمینه ی هوش سازمانی، تجزیه و تحلیل هرکدام از دیدگاه های معرفت شناختی درباره ی این مفهوم -شامل دیدگاه شناختی، رفتاری و اجتماعی/ عاطفی- و ارائه ی دیدگاهی جامع است. در این مقاله، پس از تشریح هر یک از دیدگاه های ذکر شده، ابعاد هوش سازمانی از هر دیدگاه در قالب شکل نشان داده شده و سپس از پیوند مؤلفه های این سه دیدگاه، الگویی جامع تر ارائه شده است که همه ی امکانات ذکر شده در سه دیدگاه را شامل می شود. به علاوه نقش تعاملات متقابل بین ساختار سازمانی و عوامل انسانی در سازمان نیز به عنوان عامل تاثیرگذار بر ارتقای این مفهوم تبیین شده است
کلیدواژه‌های انگلیسی مقاله هوش فردی, هوش سازمانی, دیدگاه شناختی, دیدگاه رفتاری, دیدگاه اجتماعی, عاطفی

نویسندگان مقاله لیلا میرزاده |


علیرضا میرزاده |


محمد حسین فلاحتکار |



نشانی اینترنتی http://pod1.jrl.police.ir/article_9325_f69a67369f2692cd4ebd73a43e00129b.pdf
فایل مقاله فایلی برای مقاله ذخیره نشده است
کد مقاله (doi)
زبان مقاله منتشر شده fa
موضوعات مقاله منتشر شده
نوع مقاله منتشر شده
برگشت به: صفحه اول پایگاه   |   نسخه مرتبط   |   نشریه مرتبط   |   فهرست نشریات